(نگرش انتخاباتی مردم لرستان)
قسمت چهارم
سیف می آید قـــــــــــــلم ها شد پدید رنگ ما سرخ است و سبز است و سفید
نتایج مدلها :
در مجموع هفت دیدگاه برای بررسی رفتار رأیدهی مطرح شده است. این دیدگاهها به ترتیب بر 1 - محاسبه منافع رأی دادن، 2-آگاهی سیاسی 3- تبلیغات کاندیداها و گروههای سیاسی 4- ابراز خود و احساس کارآمدی اجتماعی و سیاسی 5- تجربه انباشته سیاسی گذشته 6- ویژگیهای شخصی 7- طرحواره افراد از نظام سیاسی و عناصر آن و 8- پایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد به عنوان عواملی که رفتار رأیدهی را تحت تأثیر قرار میدهند تأکید میکنند.
اما به غیر از متغیرهایی که این دیدگاهها بر تأثیرگذاری آنها تأکید میکنند، یک متغیر دیگر نیز وجود دارد که دیدگاههای فوق به دلیل ساخته و پرداخته شدن در محیطهای غربی نسبت به آنها بیتوجه هستند. در همه دموکراسیهای نوپا، میزان مشروعیت نظام سیاسی متغیری است که بر رفتار رأیدهی بسیار تأثیر میگذارد.
همچنین در همه دیدگاههای بیان شده، تأثیر فشار هنجاری ناشی از مشارکت/عدم مشارکت گسترده دیگران در انتخابات لحاظ نشده است. از همینرو لازم است تا این فشار هنجاری نیز در بین متغیرهای دیگر لحاظ و تأثیر آن بر رأی دادن بررسی شود.
بنظر میرسد از تطبیق رویکردها و مدلها با شرایط استان ( به اندازه شناخت نگارنده)، وبر اساس شاخص های ضمنی و تصریحی که از هفت مدل فوق مستفاد میشود سهم شاخصهایی که مردم را به انتخاب در فضا ها و رویکردهای نو به انتخاب کاندیدای نسل سوم و جوان؛ جهت تحقق اهداف،منافع و انتظارات و بلوغ کاریزماتیک آنان مجاب میکند سهم قابل ملاحظه ایی نسبت به انتخابهای کاندیدای پیشین برای شرایط جدید دارد.
تحلیل فضای انتخابات تا کنون:
1- رای دهندگان برحسب منافعی بریده بریده به رفتار سیاسی انتخابات کشیده شوند اما الگوی رفتاری شبیه به دورهای پیشین ممکن است داشته باشند.
2- بسیاری از شعارها و وعدههای کاندیدای پیشین ، از روی کاغذ فراتر نرفته است. ( ناسازگاری الگوی انتظارات مردم با الگوی رفتار منتخبین)
3- حافظهی تاریخی جامعهی ایران در حال یک دگردیسی اساسی است. خرد جمعی متناسب با مسایل جدید، مسایل مبتلا به گذشته را نیز بهیاد میآورد و تفسیر و تحلیل میکند و در انتخاب خود آنرا دخالت میدهد ( بر اساس دیدگاه شناختی و مکتب شیکاگو ، امکان انتخاب مجدد نمایندگان پیشین برای بار دوم ، بسیار کم است).
4- مردم همواره در اعتراض به شرایط موجود وبرای رسیدن به وضعیت مطلوب در همه زمینه ها، نوع رویکرد خود به گزینه های انتخاباتی را بسیار معنادار به تحلیل و تفسیر می گذارند انتخاب و اقبال به رویکردهای عدالت جویانه در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با تابلوی اصولگرایی، مصداقی از خواست ملی و حرکت آرمانی شان را پیش روی احزاب و کاندیدهای نمایندگی دوره گذشته داشت که در دور دهم به سوی اعتدال سوق پیدا کرد.
واما دریافتیم که در دولت اعتدال هم به عمل کار براید به سخندانی نیست؟؟ که آن نبود که مردم خواستند.
در انتخابات شورا مردم نشان دادند از تجربهی پیشین خود درس گرفتهاند و تا حدودی به میزان بیشتر وارد صحنه شدند و از بین افراد و گروههای مختلف کسانی را بشتر مورد توجه قراردادند و انتخاب کردند که یا چهره ای آشنایی بودند(ورزشکاران و روزنامه نگاران و ...)که از تجربیات و سوابق کاری آنها بدون واسطه احزاب مطلع بودند و یا افرادی را انتخاب کردند که از کارکرد قومی،قبیله ای و حزبی کمتری برخوردار بودند.( این نگاه با استفاده از نظریه شناختی قابل فهم تر است) هر چند که در استان هایی چون لرستان، کردستان، چهار محال بختیاری و... باز کارکرد قومی و قبیله ای همچنان حکمفرماست و ایت فاجعه ای غیر قابل جبران به رشد و توسعه این نواحی وارد می کند.
برخی نمایندگانی منتخب شده (پیشین) به تحلیل و فهم واقعی از رفتار سیاسی مردم دقت نمی کنند و نگاه کوتاه مدت و ابزاری به رفتار سیاسی مردم و جمع آوری رای و حضور آنان در انتخابات دارند(ناسازگاری منتخبین با الگوی رفتار رای دهی مردم)
انتخاب سوم تیرماه و برگزیدن رئیس جمهوری با رویکردهای عدالت خواهانه و اصول گرایانه، دارای پیام های معنادار برای ایجاد تغییرات ساختاری در نظام مدیریتی کشور و ضرورت فرآیند خدمت دهی به جامعه است . تا حرفها و شعارهای زیبا به اجراء درایند، و از مفهوم به مصداق برسند.( که آن هم نشد )
مشارکت مردم در انتخابات، یک کنش یک سویه نیست، بلکه کاملا" کنشی دو سویه و تعاملی است که این تعامل دوسویه حداکثر با مفروضات ذهنی مردم تا شروع کار نمایندگان به شکل و شیوه مورد انتظار مردم حفظ شده است. و افسوس که سطح تعامل منتخبین مردم در اکثر موارد به پر کردن نامه های چاپی از سوی نمایندگان به ادارات و سازمانها برای رفع مشکلات مردم عموماً و نوعاً فراتر نمی رود. ( بر اساس دیدگاه انتخاب عاقلانه اصلاح شده)
نمایندگان و منتخبین مردم باید نشان دهند که خریدار منصف و قدرشناس رای مردم هستند، مصرف بهینه جوهره این کالا (رای مردم) را تضمین کنند،وبه صاحبان این کالا (مردم)تضمین دهند که مشتری دائمی کالای آنان است و تاثیر مثبت مصرف این کالا را به اثبات برساند و بین مردم و نمایندگان و منتخبین تفاهمی بر مصرف بهینه این کالا وجود ندارد و تنها خریدار این کالا از منظر مردم قبل از انتخابات هستند.( بر اساس دیدگاه لازارسفلد)
جامعه امروز ایرانی در آستانه تجربه ای نو با مقتضیاتی نو است و در فرآیند این تجربه مردم جز با پیامها و پیام رسانهای متفاوت رابطه برقرار نمی کند. کارگزار یا خدمت گزاری که میخواهد در صحنه این شرایط بازی موفق و جذابی از خود به نمایش بگذارد باید نشان دهد که متوجه مقتضیات شرایط جدید هست و با تحولات مذاقی و دماغی ( الگوی انتظارات ها آشنا است ) و این موارد از کارگزاران پیشین انتظا ر نمیرود.(براساس دیدگاه انتخاب عاقلانه اصلاح شده)
انتخاب مجدد یا زمان نو شدن
با توجه به حضور پررنگ دو دهه ایی جوانان نسل اول در شکل گیری انقلاب و تصدی اکثر پستهای اجرایی تاکنون،نقش و جایگاه نسل سومی ها با انتخاب ریاست جمهور دکتر احمدی نژاد وارد مرحله ای جدید شد و از آن زمان با تاکتیک ایجاد کانون مشاوران جوان ،انتخاب جوانترین عضو کابینه خود ،بکار گیری جوانان در مسئولیتهای اجرای،الگوی نقش سیاسی جامعه به سمت و سوی جدیدی در حال شکل گیری است.از سوی به جهت تمایل شدید این نسل(سومی ها) به تحصیلات دانشگاهی و تسلط به ابزار فناوری اطلاعات و ...بستر بکارگیری از این نسل،فضای حضور برای دو نسل دیگرمحدود و پر رقابت شده است.در چنین فضایی وقتی چیدمان تاکتیکی رفتار انتخاباتی برخی از نمایندگان و منتخبین پیشین را بررسی میکنیم به سادگی متوجه می شویم که از رویکردهای زیر بسیار استفاده میکنند :
1- استفاده از قومیت و ساختار قبیله گرای.
2- دامن زدن به هیجانات توده ای و جنگ گفتمانی.
3- استفاده روشن و صریح از" الگوی انتخاب عاقلانه" در جذب رای مردم و تمرکز خالص بر منافع اقتصادی حین و بعد از رای گیری.
4- پیش دستی کردن در انفجار الگوی انتظارات غیر عقلایی مردم ، عدم امکان سنجی مناسب از وعدهای رد و بدل شده.
5- بکارگیری و استفاده از استراتژی جدال و تاکتیک تعامل.
چرا هیچ نماینده ای برای دو بار در استان های فوق انتخاب نشده است؟
1-عدم آگاهی و اطلاع نمایندگان از ساختار طبقات اجتماعی و اقتصادی مردم استان ( دیدگاه اینگلهارت )
طبقه متوسط اقتصادی- طبقه دو- (کارمندان دولت،اصناف و مشاغل آزاد با سرمایه مقیاس کوچک و...) به جستجو مصداقهای عینی و ملموس اهداف فرهنگی و سیاسی پس از اهداف اقتصادی است، مانند ارزانی نان،گوشت ،میوه ،مسکن و اشتغال ... آنهم در زمان کوتاه مدت؛ اماطبقه یک اقتصادی بدنبال مسائل معنوی و فلسفی جامعه بیشر از مسائل دیگر است به عبارتی بدنبال مصادیق با شکوه و عظمت است مانند ساخت دانشگاه و مصلا و اتوبان و پارک و ....(البته این به معنی این نیست که طبقه کارمندان دولت و ..... به اهداف فرهنگی و سیاسی اهمیت نمی دهند بلکه برای آنان در اولویتی بعد از اهداف اقتصادی است).
نتیجه گیری: بنظر میرسد در استان لرستان ،مردم بیشتر به جستجوی مصداقهای عینی تر برنامه هستند و شاید به برنامه ی درازمدت را تمایل نمیکنند و رویکرد کشاورزی به مقطع برنامه ریزی و نتایج آن دارند. فهم نیاز حوزه انتخابیه بر الگوی انتخاب مردم موثر است.
کاندیدا مجلس نیاز به بررسی و فهم توزیع رای دهندگان در طبقات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی دارند.این موضوعی است که نمایندگان فعلی و پیشین در دوره تبلیغات انتخاباتی تاکید بر مصداقهای عینی برنامه ها دارند اما هنگامی که وارد مجلس میشوند شاید بدلیل عدم اشراف به کارکردهای نمایندگان در مجلس و ... سعی میکنند مردم را با رویکردهای بلندمدت راضی نگه دارند اما مردم نمی پذیرند. و عموما با به تاخیر انداختن بخشی از عملکرد به دنبال اخذ رای در دور بعدی هستند و اما مردم هوشیار تر از آنند که با طناب پوسیده این افراد دوباره به چاه بروند.
2- عدم شناخت و آگاهی کافی برخی از نمایندگان از ماموریتها ، کارکردها ،وظایف و اختیارات نمایندگی در مجلس از یکسو و تمایل کاندیدا برای اینکه نقش و جایگاه خود را در ذهن مردم در همه امور اساسی و پایه ایی جلوه دهند ؛ ولی در هنگام اجرای و حل مسائل و مشکلات مردم چون قابلیت اجرایی هم سطح با انتظارات مردم را ندارند از حمایت و طرفداری حوزه انتخابیه بعد از مدتی کوتاه محروم میشوند.
3- در واقع انچه میتوان به عنوان چالش اصلی کاهش نقش و جایگاه نمایندگان مجلس در ذهن مردم در چند سال اخیر نامید ،تولد و ایجاد پایگاه شورای اسلامی شهر باید عنوان کرد، چرا که اکثر امور شهر و ... با تدبیر و تقریر محلی قابل حل میتواند باشد.
4- عدم آگاهی برخی از مردم از ساختار کلان قدرت و اینکه یک نماینده نمی تواند الگوی انتظارات استانی را بر مناسبات اجرای مجلس تحمیل کند ، عملا پس از مدت کوتاهی اقبال نمایندگی در ذهن مردم رو به افول میگذارد.
5- شیوه توزیع قدرت و تعاملات منافع بین قبایل خیلی زود نمایندگانی که تنها پایگاه قومی و قبیله ای دارند دچار افت اقبال عمومی میکند. زیر نمایندگانی که پایگاه فومی و قبیله ایی برخوردار هستند به دلیل عدم تنوع حوزه کارکردی،عملکردی شخصی و رشد انتظارت (داخل و یا خارج قوم و قبیله) خیلی زود از سبد انتخاب مردم خارج میشوند.
6- به جهت نبود فضای رسانه ایی شفاف بین مردم و نمایندگان که از عملکرد آنان پرس و جو شود، کانال اخبار و شایعه ها ، اتهامات و ارتباطات و تعاملات سود جویانه را به عملکرد نمایندگان نسبت میدهد. و از انتخاب مجدد آن جلوگیری میکند.
7- از بررسی تاریخی از سه دهه عمر انقلاب میبینیم هیچ نماینده ایی از نمایندگان برای دو دوره متوالی یا غیر متوالی انتخاب نشده است ( بجز بروجرد و پلدختر)، آیا این خود دلیلی بر تکرار این روند تاریخی میتواند باشد؟؟ یا کارکرد یک بعدی قومی و قبیله گرای منتخبین در کنار عزل و نصبهای غیر شایسته گزینی یا مداخلات روشن در حوزه های غیر تخصصی و (نمونه بارز در شهرستان های دورود و ازنا و........)
نتیجه گیری :
باید بپذیریم زمان وعده و وعیدهای انتخاباتی گذشته است دیگر نمیتوان رای مردم را با حواله دادن آنان به ناکجا آبادهای رویایی خرید. در این شرایط تنها خدمت گزارانی موفق هستند که قادر باشند تصویری واقعی و قابل اعتماد از " برداشتی " که قرار است از این " کشت " حاصل گردد را در جلوی دیدگان مردم به نمایش بگذارند.
پس بیاییم با افرادی که::
1- با ریا و حقه و نیرنگ ها و سیاسی بازی کردن.
2- با تبلیغات خشن و حجیم بی شائبه برداشتن.
3- و بهره وری ابزاری از مردم و رای آنان داشتن.
4- در حریم ذهنی و عینی مردم ورودی پابرهنه گام برداشتن.
5- شرایط روانی آنان را بیش از این در معرض تعرض و تخریب قرار دادن.
6- با ناهموار کردن مسیر انتخابات، هر رهرویی را از پای نهادن در این راه دلسرد کردن.
7- با تکدی مهر(خانه به خانه) حریم امن جامعه را به منظور خواست خود مضطرب و نا امن کردن.
بدنبال تقلب و سوء استفاده از نجابت و صداقت مردم هستند، زمینه هر گونه فعالیتشان را سد کنیم.
چگونه است منتخبین مردم و نمایندگان ، تا کنون امکان ارائه یک گزارش واقعی از عملکرد خود را در فضای چشم های بیدار رسانه و در حضور نخبگان مستقل و منصف مرد م به خود مستهیل ننموده اند؟ چگونه است رابط موکل و متوکلین از ارائه گزارش کارکرد تا تنظیم امور مورد درخواست موکل بر اساس متوکل به فراموشی سپرده شده است تا هنگام انتخابات . با چه استدلالی سعی در مجاب دیگران برای انتخاب مجدد خود تحت فشار میگذارند؟
کلام آخر اینکه با شناخت رفتار انتخاباتی مردم استان لرستان در گذر زمان و به ابتناء تحلیل رفتار فعلی آنان بر اساس شاخص های هفت مدل ذکر شده ؛ امکان انتخاب نمایندگان پیشین مجلس شورای اسلامی در مقایسه با نمایندگان نسل سومی اندک است. صورتبندی خواست و نیاز جامعه بخصوص جوانان تنها با بازیگرانی معتمد و مستعد و معتقد(متعهد، متخصص،متدین ) در راستای دستیابی به اهداف انقلاب خونبار اسلامیمان می تواند تحقق یابد.
با تشکر از برادر عزیز مهرداد مظفری استاد محترم دانشگاه - کارشناس برنامه ریزی استراتژی
اندکی تغییرات توسط نویسنده وبلاگ
( محمود سیف مدرس دانشگاه در رشته حقوق و علوم سیاسی)