امسال در نحوه انتخابات نمایندگان مجلس در مردم تغییر ایجاد خواهد
(نگرش لرستان در انتخابات مجلس)
قسمت سوم
سیف می آید قـــــــــــلم ها شد پدید رنگ ما سرخ است و سبز است و سفید
"ویسر" معتقد است که پس پنج دهه پژوهش درباره رفتار رأیدهی هنوز چارچوب نظری استواری برای مطالعه این نوع مشارکت سیاسی وجود ندارد اما میتوان به مجموعهای از دیدگاههای نظری اشاره کرد که هر کدام جوانبی از رفتار رأیدهی مردم را تبیین میکنند. پس از این به معرفی برخی از دیدگاهها میپردازیم ، تا بتوانیم به این سئوال پاسخ دهیم کاندیدای مقبول و معقول و مطلوب دوره آینده چه ویژگی های باید داشته باشد و یا حتی چه ویژگی های نباید داشته باشد و چه کسانی استعداد پاسخ به خواست و اراده همشهریان در مورد بهبود شرایط و ... خواهند داشت؟
دیدگاه های نظری در مورد رفتار انتخاباتی |
||
ردیف |
عنوان نظریه |
تشریح نظریه |
1 |
دیدگاه انتخاب عاقلانه "نان بده ، رای بگیر " |
مردم کسانی که بیشترین منافع را برای آنان ایجاد کند انتخاب میکنند. رای دهندگان و شهروندان در جدال برای توزیع مناسب قدرت به جستجو چهار نوع منافع هستند: 1- منافع اقتصادی (حفظ و ارتقاء قدرت خرید،اشتغال ، مسکن، استفاده از فرصتهای موجود در سازمانها و موسسات دولتی و ...) 2- منافع فرهنگی( دسترسی آزاد به جریان اطلاعات،آزادی در تولید و مصرف محصولات فرهنگی). 3- منافع سیاسی( جستجو منافع خود با استفاده از احزاب و گروهها ، تجلی خواست خود به شیوه ای دموکراتیک در ساختار قدرت) . 4- منافع اجتماعی(دسترسی به موقعیت واعتبار و جایگاه اجتماعی) نتیجه : برداشتهای مردم ازمنافع خود و کاندیدا که مدعی متحقق ساختن آنهاست، بر ارزیابی شهروندان ازعملکرد گذشته کاندیدا و عملکردهای شخصی ، حزبی ، قومی و قبیله ای آنها متکی است. |
2
|
دیدگاه توجیهاتایدئولوژیک "همه رای ها در راه اوست" |
داونز ((Downs معتقد است در جایی که مردم نتوانند منافع خود، دیدگاههای گروههایسیاسی، یا هر دو را تشخیص دهند یا در تطبیق دادن آنها با یکدیگر مشکل داشته باشنداز توجیهات ایدئولوژیک برای توجیه رفتار خود استفاده میکنند. تأکید "داونز" بر ایدئولوژی، مقوله آگاهی را پیشمیآورد. طبیعی است که افزایش آگاهی و شناخت سیاسی افراد بر پذیرش ایدئولوژیها وتشخیص منافع مؤثر است و رفتار رأیدهی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. ایدئولوژیها خصیصه ابهامزدایی دارند. نتیجه :به عبارتی قادرند افراد رااز دردسر محاسبات پیچیده درخصوص صحت و سقم ادعاها خلاص کرده و انتخابی از پیش تعیینشده را در اختیار کنشگر قرار دهند |
3 |
دیدگاه لازارسفلد
|
رأیدهی کنشی شبیه به تصمیم بهخریدن کالا است. انگیزههایی در فرد وجود دارد، این انگیزهها تحت تأثیر تبلیغاتکاندیداها تغییر میکنند و وی بر اساس آنها انگیزههای خود نسبت به ابعاد مختلفجهان سیاسی را تعریف میکند و نهایتا بر اساس ترکیب انگیزههایش رأی میدهد. غالبا بررسیرفتار رأیدهی در جریان فرایندهای انتخاباتی و با توجهبه محرکهایی که کاندیداها ارائه میکنند قابل انجام است. "لازارسفلد " فرایند رأیدهی را بسیار کوتاهمدت و به دور ازانباشت تجربه سیاسی افراد تحلیل میکند. نتیجه :نمیتوان تبلیغات را عامل اصلی تعیین رفتار رأیدهی دانست اما میتوان آنرا اثر گذار قلمداد کرد. پذیرش این دیدگاه تااندازهای به معنای نفی دیدگاههای جامعهشناختیتر است. |
4 |
دیدگاه انتخاب عاقلانهاصلاحشده "مرا ببین و بفهم و رای را بگیر " |
رأی دادن برای: 1- تحقق منافع شخصی. 2- بیان خود است. بیان خود میزان تمایل فرد برای ابراز وجود در عرصهاجتماعی را ارائه میکند. طبق این دیدگاه، اگر رأی دادن منجر به هیچگونه احساسقدرتمندی در تأثیرگذاری بر سرنوشت فردی و اجتماعی؛ یا احساس اهمیت داشتن نظر شخصیبرای نظام سیاسی نشود، بیان خود یا احساس قدرت ، محقق نمیشود. به این ترتیب، هر گونهاحساس بیقدرتی در عرصه اجتماعی و سیاسی، به عدم تمایل برای مشارکت سیاسی منجرمیشود. نتیجه : هر قدر افراد در زمینه زندگی شخصی خود به توان شناختی، اقتصادی وفرهنگی بیشتری دست یابند و همزمان، احساستأثیرگذاری آنها در عرصه اجتماعی و سیاسی کاهش یابد، میزان بیگانه شدن از مشارکتافزایش مییابد. |
5 |
مکتبمطالعاتی شیکاگو "فضای جدید کاندیدای نوین" |
این مکتب به شدت بر اندازهگیری نگرشهای سیاسی تأکیددارد. برای درک نگرشها نیز به ادراکات، تجربه گذشته و انگیزههای کلی کنشگر سیاسیتوجه دارد. بر طبق این دیدگاه مجموعه نیروهای اجتماعی و سیاسی در درون فضای سیاسیتعیینکننده کنش رأیدهی هستند. مجموعه عناصر فضای سیاسی نیز عبارتند از: رأیدهنده، کاندیداها و ویژگیهای خاص آنها از قبیل وابستگی حزبی، قومی و قبیله ای، ونظرات کاندیداها در باب مسائل مختلف، نیازمندیهای درونی فرد، و تجربه گذشته درمیدان سیاسی. بر اساس دیدگاه شیکاگو، ویژگیهای رأی دهنده، گروهی که بدان تعلقدارد، ویژگیهایی که فرد به افراد و گروههای سیاسی حاضر در میدان سیاست منسوبمیکند، و انباشتهای از تجربه گذشته فرد در میدان سیاسی تعیین کننده رفتار رأیدهیاست. نتیجه : تجربه شرکت در انتخابات قبلی، و احساسی که از نتیجه اینمشارکتها حاصل شده است، به علاوه ارزیابی نگرشیای که درباره نظام سیاسی و عملکردآن و نخبگان آن دارند، رفتار رأیدهی را تعیین میبخشد. |
6 |
دیدگاهشناختی "تو را از قبل میشناسم، پس به تو رای میدهم" |
دیدگاه شناختی رامیتوان به نوعی بسط دیدگاه توجیهات ایدئولوژیک دانست. طرحواره، یک برداشتایدئولوژیک تشکیل شده در طول زمان است. غالبا طرحوارهها بر مبنای آنچه که مردم درگذشته از نظام سیاسی و عناصر آن مشاهده کردهاند ساخته میشود و غالبا یک رخدادتاریخی، موجودیت سیاسی موفق یا به یاد ماندنی، و حتی اسطورهای سیاسی، معیاری برایسنجش طرحوارههاست. مفروض آن است که مردم فرایند و نظام سیاسی را بر اساس طرحوارهخود تحلیل کرده و درباره آن تصمیم میگیرند. فرض بر این است که رأیدهی زمانی صورتمیگیرد که طرحواره شکل گرفته از نظام سیاسی و عناصر و فرایندهای آن، مثبت تلقیشود؛ یا طرحواره موجود در قیاس با معیارهای مورد نظر، قدرت رقابت داشته باشد. نتیجه: شناخت و ارزیابی و رفتار رای دهندگان بر اساس طرح واره ایجاد شده در گذر زمان است و به نظر میرسد |
7 |
دیدگاه اینگلهارت "من خوبم، پس خوبها را انتخاب میکنم" |
" اینگلهارت " در پی بسط اندیشه "مازلو" است. به عقیده وی رفتار رأیدهی افراد بر مبنای اینکه در کجای سلسله مراتب نیازهایقرار داشته باشند تعیین میشود. به این ترتیب اقشار مرفهتر باید به گروههای سیاسیدارای اهداف فرهنگی و گروههای کمدرآمد باید به گروههایی با اهداف اقتصادی رأیدهند نتیجه :با افزایش توان اقتصادی و اجتماعی افراد، میل آنها به مشارکت مؤثر در زندگی سیاسیو اجتماعی افزایش مییابد. به این ترتیب در صورتی که مشارکت مؤثر امکان پذیر نشودیا رأی دادن رفتاری بدون حاصل تلقی شود، میزان سرخوردگی گروههای بالادستی جامعه ازرأی دادن بیشتر نیز خواهد بود. |
|